اگه مامان نداسته باسم چی کار کنم ؟
سلام امیرحسینم عزیز دله مامان تو هر روز بزرگتر میشی ومن از رشد وپیشرفتت لذت میبرم . روزها با تکرار از پی هم میگذرن وپسر کوچولوی شیطون وعاقل ما با حرفا و رفتاراش مارو متعجبب میکنه . دیشب وقتی که رفتی تو تختت بخوابی رو تو کشیدم و بهت شب بخیر گفتم از اتاق رفتم بیرون دوباره که برگشتم ببوسمت دیدم تو فکری بعد گفتی مامان زرا ، من اگه مامان نداسته باسم چی کار کنم گفتم عزیزم ما همیشه پیشت می مونم بعد گفتی ، من اگه بابا علی نداسته باسم چی کار کنم گفتم عزیزم ما همیشه پیشت می مونیم نمیدونم چراا این فکرو کرده بودی قربونه اون دل مهربونت برم ولی از خدا میخوام تا زمانی که کاملا مستقل نشدی ما رو از تو دور نکنه . ...
نویسنده :
مامان زهرا
16:50