امیرحسین نفس ما امیرحسین نفس ما ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
بابا علی بابا علی ، تا این لحظه: 41 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره
مامان زهرامامان زهرا، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
پیوند عشقمونپیوند عشقمون، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

شیطون کوچولو

عزیزم تولد 15 ماهگیت مبارک

1393/12/4 16:25
نویسنده : مامان زهرا
246 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم باور نمیشه چه زود گذشت 15 ماه از عمر نازنینت..

عشق من..

زندگی من..

این 15 ماه زیباترین لحظه های زندگی ما بوده

تو آرامش بی نظیر لحظه های مایی..

و وجود تو زیباترین هدیه خداوندی

چقدر حضورت به خانه ساکت ما هیجان و شادی و دلشوره و استرس و.............. بخشید

15 ماه با تمام سختیها و شیرینی هایش سپری شد...

 

گل پسر 15 ماهه من تند تند میره از این ور خونه به اون ور خونه، آشپزخونه، اطاق ها، حموم و ....و به همه جا سرک میکشه که ببینه چی به چیه...

با صدای آهنگ نانای میکنه ...

جوراب هاش واز پاش درمیاره....

از حمام کردن خیلی خیلی لذت میبری و هر کی بخواد بره حمام میری پشت در حمام می ایستی و میکوبی به درب حمام تا برات باز کنندومیگی آب بازی ...

از غذا خوردنت بگم که ...........ماشالله ....عاشق ملچ مولچ هاتم........

با مفهوم من و بابایی رو صدا می کنی مامان و باباجون....قربونت برم که اگه جوابت رو ندم ده دفعه پشت سر هم میگی عععععععع

گوشی تلفن یا موبایل رو که برمیداری میگی: (ایو ؟)

از میز و مبل و...کلاً از همه جا صعود کردی...

به لوازم روی میز توالت دسترسی پیدا کردی و مرتب میری سراغ اونها و بررسی شون میکنی..

میگم میخواهیم بریم ددر ...سریع میگی ددوبرای رفتن عجله داری دنباله هر کسی هم که بره بیرون گریه میکنی ...قربون هوشت برم کوشولوی من

عاشق توپ بازی و اینکه دنبالت کنم فرار کنی هستی

هر وقت دراز کشیدم میپری روکمر و موهامو میکشی که بلند بشم

عاشق ددر و پارک و سرسره هستی...

کلاً با اسباب بازیهات بازی نمی کنی...اسباب بازیهای مورد علاقه ات وسایل خونه هستند

میری سر کابینت وسیله ای رو برمیداری میگم برو بزار سرجاش و در کابینت رو ببند ...تا بیام سراغت سریع یه وسیله دیگه هم بر میداری

کسی آیفونم یزنه میگی اوو و متوجه میشی که داره میاد

از رقصت که دیگه مگو  سرو تکون میدی خودتو تکون میدی

عاشق دیگ و گاز و قابلمه ایی

به رانندگی هم علاقه زیادی داری ...تا سوار ماشین میشیم میخوای پشت فرمون ماشین بشینی وصدای ماشین در بیاری وبرقصی

و هزاران هزار کار جدید میکنی که بزار فقط بین خودم و خودت بمونهچشمک

عزیزم این روزها مریض شدی وخیلی بیقراری میکنی این روزا رو دوست ندارم چون تو مریضی دوست دارم زوده زود خوب بشی نفسم

خدایا هزارا هزار بار شکرت که می تونم لحظه لحظه رشد و بالندگی پسرم رو ببینم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

رضاخسروی
14 اسفند 93 10:09
سلام. خدا امیرحسین کوچولو رو براتون حفظش کنه. خوشحال میشم به منم سر بزنین. منتظر نظراتتون هستم http://hamechionline.ir