پسرم دنیای من
پسرم دنیای من!
توبزرگ میشوی وبزرگتر.... ومن هرروز دلتنگ روزهای کودکی ات میشوم
روزهای بارداری ،روزهایی که در بطن من بودی و فقط من لمست میکردم
روزهای نوزادی .روزهایی که به غیر از آغوش من ماْوایی نداشتی.
دلتنگ روزهایی هستم که به سرعت سپری شد.
خیلی زود گذشت.روزی که خدا فرشته ای را به من هدیه داد تا زین پس نگهدار او باشم.
امانتدار خدا هستم تا از تو پاسداری کنم.
ازتو وزیباییهایت.خنده هایت
هرروز که میگذرد عشق من به تو صدچندان میشود
یک سال وچهارماه و شانزده روز از آمدنت میگذرد
توبزرگ میشوی ومن هر روز که میگذرد در دریای عشق توکوچکتر میشوم....
و شاید همین روزها غرق شوم...........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی