روزهای شیرین با امیرحسین
پسرک شیطونم به حالت دو راه میره ومیچرخه ومیرقصه , خودشو لوس میکنه و وقتی کاری میخواد انجام بده که مورد قبول ما نیست یا به اصطلاح خراب کاری کنه زبونشو درمیاره و هر موقع زبونشو درمیاره بیرون ما متوجه میشیم که یه شیطنتی میخواد انجام بده
موقع نماز خوندن مدام میگه نماس نماس نماس یعنی به من مهر بدین بعدشم سرشو میذاره رو زمین وسجده میکنه یه موقع هایی هم مهرو میذاره تو دهنش و میگه نماس نماس
مدام اسم همه رو نام میبره و میگه : بابا بابا
امیرحسین بابا چی
بابا ات ات
امیرحسین بابا چه جوری ات
بعد دستشو به نشانه زدن میبره بالا ومیاره پائین ومیگه ای ای
هر چیزی که دوست داره بخوره یا میخوادش که اسمشو نمیدونه میگه : اینا اینا
باهوشه و وقتی خودشو کثیف میکنه سریع به سمت دستشویی میره ومیگه پی پی که پوشکشو عوض کنم هر موقع هم که دستشویی داره یه گوشه دنج پیدا میکنه وبا خودش خلوت میکنه قربونت برم مامانی
عاشقه رانندگی وبه ماشین سواری میگه بی بیب