امیرحسین نفس ما امیرحسین نفس ما ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
بابا علی بابا علی ، تا این لحظه: 41 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
مامان زهرامامان زهرا، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
پیوند عشقمونپیوند عشقمون، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شیطون کوچولو

شیطنت های امیر حسین

بیا بیرون اونجا چی کار میکنی مامانی   داخل شومینه - امیرحسین              اینجا چرا     آخرشم انگشتت وگذاشتی لای در وکلی گریه کردی       بیسکی میخوری       نوش جان عزیزم      ...
16 فروردين 1394

شروع ساله 94- دومین عیدت مبارک (ساله بره )

عشق و زندگی مامان وبابا سال نو مبارک گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن انتهای بعضی فکرهایت "نقطه " بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی بین بعضی حرفهایت "کاما" بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب " وآخر برخی از عادت هایت نیز "علامت سوال " بگذار تا فرصت ویرایش هست ...خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن ... حتی بعضی از عقایدت را حذف کن...اما بعضی را پر رنگ ... هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن ! روز خوب به تو شادی میدهد, روز بد به تو تجربه , وبدترین روز به تو درس میدهد...! فص...
15 فروردين 1394

دنیا

  عشق من کودک بمان دنيا بزرگت ميکند...  بره باشي يا نباشي گرگ گرگت ميکند...  عشق من کودک بمان دنيا مداد رنگي است... بهترين نقاش باشي باز رنگت ميکند... عشق من کودک بمان دنيا دلت را ميزند... سخت بي رحم است ميدانم که سنگت ميکند...   ...
22 اسفند 1393

باز هم اسفند....

باز هم اسفند ماه رسید..ماه دوست داشتنی سال..ماهی که بوی عید می دهد....ماه خانه تکانی و خرید..ماه خیابانهای شلوغ و پرترافیک..و البته ماهی که امسال با سرمای ناگهانی و دیر رس غافلگیرمان کرد..از قرار در جدال بین ننه سرما و عمو نوروز تا اینجای کار پرچم ننه سرما بالاست! ما هم که طبق روال همه اسفندهای عزیز این روزها حسابی سرمان شلوغ است و فرصت سر خاراندن هم نداریم! از خانه تکانی و خرید گرفته تا رتق و فتق همه کارهای عقب افتاده سال که گویا اگر همه آنها تا پایان سال تمام نشوند آسمان به زمین می رسد!..اگر چه میدانم که با همه تدابیر و آینده نگریها این مسایقه بدو بدوی نفس گیر کماکان تا آخرین ساعات سال کهنه یا همان دقیقه نود ادامه خواهد داشت! ور...
18 اسفند 1393

عزیزم تولد 15 ماهگیت مبارک

عزیزم باور نمیشه چه زود گذشت 15 ماه از عمر نازنینت.. عشق من.. زندگی من.. این 15 ماه زیباترین لحظه های زندگی ما بوده تو آرامش بی نظیر لحظه های مایی.. و وجود تو زیباترین هدیه خداوندی چقدر حضورت به خانه ساکت ما هیجان و شادی و دلشوره و استرس و.............. بخشید 15 ماه با تمام سختیها و شیرینی هایش سپری شد...   گل پسر 15 ماهه من تند تند میره از این ور خونه به اون ور خونه، آشپزخونه، اطاق ها، حموم و ....و به همه جا سرک میکشه که ببینه چی به چیه... با صدای آهنگ نانای میکنه ... جوراب هاش واز پاش درمیاره.... از حمام کردن خیلی خیلی لذت میبری و هر کی بخواد بره حمام می...
4 اسفند 1393