شروع تحولی بزرگ
سلام عزیزکم از دو روز پیش تصمیم گرفتم که از پوشک بگیرمت احساس کردم که دیگه موقعش رسیده چون کاملا متوجه میشدی که دستشویی داری و وقتی میخواستی کارت و انجام بدی یه گوشه دنج وخلوت برای خودت پیدا میکردی بعد تمام شدن کارت میومدی و میگفتی پی پی و میخواستی پوشکت و عوض کنم یا دوست نداشتی که پوشکت کنم . دو روز پیش برات از این شورت های آموزشی گرفتم که تا هوا سرد نشده از پوشک بگیرمت چون اگر هوا سر میشد سخت میشد از پوشک بگیرمت و همش احساس میکردی که دستشویی داری خلاصه استارتش و از دو روز پیش زدیم تو این دو روز بد نبودی دیشب وقتی میخواستی بخوابی پوشکت کردم وقتی رفتیم تو رختخواب گفتی "ماما زلا دشولی " فکر کردم همینطوری میگی خیلی خسته بودم وخوابم میومد گفتم بخواب مامان گفتی "دشولی" بردمت و واقعا دستشویی داشتی کارت وانجام دادی و اومدیم قربونت برم که تو این دو روز پیشرفت کردی خودتم ذوق میکنی امیدوارم که این پروسه خیلی طولانی نشه وبتونم هرچه زودتر از پوشک بگیرمت میدونم که خیلی باهوشی وپسر خوبی هستی احساس میکنم که خیلی طول نمیکشه.
دوستت دارم عزیزکم