امیرحسین نفس ما امیرحسین نفس ما ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
بابا علی بابا علی ، تا این لحظه: 41 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
مامان زهرامامان زهرا، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
پیوند عشقمونپیوند عشقمون، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

شیطون کوچولو

حرف دل

عزیز دل مامان امیرحسینم گاهی وقت ها سنگینی بار زندگی اینقدر زیاد می شه که پشتت خم میشه زانوهات تا میشن تکیه گاهی برات نیست که بتونی دستاتو بهش بگیری و از افتادنت جلوگیری کنی چقدر اون لحظه احساس تنهای و بی کسی استخونهای ادم و میشکنه ولی مامانی یه نگاه به بالای سرت بنداز یه طناب محکم میبینی طنابی که تا عرش خدا ادامه داره با تمام قدرتت دستات و بیار بالا محکم طناب و بگیر این تنها راه نجاتت از افتادنه    دوستت دارم زیاد ...
15 تير 1394

بدون عنوان

عزیزکم پنج شنبه مامان پیشت بود وقتی چشماتو باز کردی و من و پیش خودت دیدی خیلی خوشحال شدی . صبح بعد از خوردن صبحانه باهم رفتیم پارک اینم عکساش      ...
7 تير 1394

خودخواه بودن را تمرین کنیم

مدتهاست تمرین خودخواهی میکنم ولی نتونستم خودخواه خوبی باشم شما هستید؟   مادر، همه جوره اش خوب است، ولی مادرهای خودخواه بهترند. آن مادرها که دلشان، بندِ دل بچه هایشان نیست، با دوستهایشان می روند سفر، به ناخن هایشان لاک می زنند، مانیکور و پدیکور می کنند،  می روند باشگاه ورزشی و اندامشان را روی فرم نگه می دارند؛ آن مادرها که از ته دل می خندند، بازیگوشند، عشوه گری می کنند، که همانقدر که مادرند، معشوق و همسر وکودک هم هستند.    مادرهایی که بچه ها را قال می گذارند و ب ا پدرها یواشکی بیرون می زنند برای یک شام دونفره، آن ها که وقتی فرزندشان دیر می کند، ...
7 تير 1394

ششمین سالگرد ازدواجمون مبارک

همسر خوبم با وجود پر مهرت و نگاه گرمت دنیایی از پاکی و صفا برایم به ارمغان آوردی خوب من برای توصیف مهربانی‌هایت واژه‌ها یاری نمی‌دهند چرا که تو خود قاموس مهربانی هستی و من خوشحالم که سالی دیگر بر عمر زندگی مشترکمان افزوده شد علی جان سالگرد   ازدواجمان مبارک بر هر دومان مبارک ...
24 خرداد 1394

هجده ماهگیت مبارک

♥ عشق مڹ : ♥   ♥ ﺗـــــــۅ ﻣﺮﺩﺍﻧـــہ ﭘﺎےِ ﻣـــــڹ ﺑﻤﺎڹ ♥   ♥ ﻣـــــڹ ﭘﺎےِ ﺩﻧﯿﺎﯾﻤﺎڹ ﻣـــــےﻣﺎﻧمــــ ♥   ♥ ﺗـــــۅ ﺑﺨﻨــــﺪ ♥   ♥ ﻣـــــــڹ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ مےﺧﻨﺪﺍﻧـــــمـــــ ♥   ♥ ﺗــــــۅ بنشیڹ ♥   ♥ ﻣـــــڹ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑـــہ ﺩﻭﺭِ ﺗـــــۅ مےﮔﺮﺩﺍﻧمـــــ ♥   ♥ ﺗــــــۅ ﻓﻘﻂ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧــــہ ﺩۅﺳﺘمـــــ ﺩﺍﺷﺘـــہ ﺑﺎﺵ ... ♥   ♥ ﺗﺎ ﻣــــــڹ ... ♥   ♥ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧـــہ بــرایت بـمیـرمـــــ ...
16 خرداد 1394

بدون عنوان

شیطون کوچولوی من دیروز که ازکارم برمیگشتم خونه نزدیک محل کارم یه فروشگاه بزرگی هست که بازیها وکتاب های هوشی کودکان رو عرضه میکنه رفتم اونجا تو ذهنم بود که برات فلش کارت هایی تهیه کنم که حروف الفبای فارسی همراه با انگلیسی روداشته باشه خیلی بین چیزایی که تو فروشگاه بود گشتم تا اینکه چیزی رو که میخواستم پیدا کردم . امیدوارم به خوبی ازشون استفاده کنی نفسم. ...
31 ارديبهشت 1394

روزهای شیرین با امیرحسین

پسرک شیطونم به حالت دو راه میره ومیچرخه ومیرقصه , خودشو لوس میکنه و وقتی کاری میخواد انجام بده که مورد قبول ما نیست یا به اصطلاح خراب کاری کنه زبونشو درمیاره و هر موقع زبونشو درمیاره بیرون   ما متوجه میشیم که یه شیطنتی میخواد انجام بده  موقع نماز خوندن مدام میگه نماس نماس نماس یعنی به من مهر بدین بعدشم سرشو میذاره رو زمین وسجده میکنه یه موقع هایی هم مهرو میذاره تو دهنش و میگه نماس نماس  مدام اسم همه رو نام میبره و میگه : بابا بابا   امیرحسین بابا چی     بابا ات ات  امیرحسین بابا چه جوری ات  بعد دستشو به نشانه زدن میبره بالا ومیاره پائین ومیگه ای ای هر چیز...
29 ارديبهشت 1394

سفرمشهد94

سلام قند عسلم زمانی این پست و میذارم که از سفر برگشتیم سه شنبه بعد ازظهر به سمت مشهدحرکت کردیم وشنبه صبح تهران بودیم سفرمون بد نبود خوش گذشت مخصوصا به تو که همش به من چسبیده بودی فکر کنم به تو بیشتر از همه خوش گذشت  موهاتم اونجا کوتاه کردیم یعنی به عبارتی کچلت کردیم این اولین باری بود که به آرایشگاه میرفتی           اینم عکس امیر مهدی با امیرحسین که هر چی میخوری به امیرمهدی هم میدی ومیگی  : مدی مدی بخو بخو           وای که عکس گرفتن از توی وروجک خیلی سخته      رفتن امیر حس...
28 ارديبهشت 1394